خبرگزاری «حوزه» بجنورد/ تغییر رؤسای جمهور آمریکا بهعنوان زمامداران دولت مرکزی استکبار جهانی، در ذات شیطانی ابلیس بزرگ، تغییری ایجاد نخواهد کرد. لکن با نگاهی به تاریخ درمییابیم که در پسِ اینگونه تغییرات، فرصتهایی هم وجود دارد. البته؛ نه فرصتهایی برای تجدید وادادگی و سازش؛ بلکه برای تقویت مقاومت ملی و مقاومت اسلامی در منطقه و جهان.
مقاله زیر که توسط مورخ ارجمند جناب آقای دکتر موسی نجفی نگاشته شده است، تغییر زمامداران مستکبر را از زاویه نگاه تاریخی بررسی کرده است. این مقاله البته به یک تکمله تطبیقی با زمان حاضر نیاز دارد که ما در ذیل مقاله، بدان اشارهای کردهایم.
تغییر سران جبهه باطل، فرصتی برای جبهه حق
در زندگی امامان معصوم و دشمنشناسی آنان یک نکته قابل توجه است و آن این است که در زمان امامت یک امام، گاهی چندین خلیفه در اثر قتل و یا مرگ و یا توطئه جابهجا شده ولی اصل خلافت و جریان باطل سر جایش میماند.
نکته اینجاست که هر چند ظلم و فشار با تعویض یک خلیفه همچنان باقی میماند، اما نفس این تغییر اشخاص، خودش میتوانست تا مدتی ولو کوتاه فضای مناسبی برای جبهه حق ایجاد نماید و ائمه علیهمالسلام و شیعیان در این مواقع میتوانستند برخی انسدادهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را کم و یا بیاثر نمایند؛ شاهد مثال این سخن مرگ هارون و اختلاف امین و مأمون عباسی است که یک دوره کوتاه و مؤثری برای بسطید شیعیان ایجاد نمود. نمونه تاریخی دیگر تغییر نظام اموی به دولت عباسی است که حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام از خلأ قدرت و تغییر مردان سیاست، بهره و استفاده زیادی به نفع اسلام و تشیع بردند.
فرصتِی که از رفتن رضاخان به دست آمد!
این صورت مسئله در تاریخ معاصر هم دیده میشود؛ چنانکه در رفتن رضاخان و آمدن پسرش محمدرضا هر چند اساس پادشاهی فاسد پهلوی تغییر ننمود ولی تا مدتی، جریان مذهبی و حتی مخالفین سیاسی پهلویها توانستند از این تغییر اشخاص غالباً ناصالح استفاده و به بازسازی خود بپردازند (مثلاً در فاصله سالهای دهه ۱۳۲۰، علمای دینی با استفاده از فرصت به دست آمده به بازسازی حوزه علمیه قم پرداخته و اقدامات مهمی را انجام دادند) شاید رمز این فضاسازی و اثربخشی تغییر اشخاص (ولو کوتاه و موقت) این باشد که گاهی در بزنگاه تغییر سران، افراد و سلیقهها، منافعشان تعارض و تداخل و تلاقی پیدا میکند و این مسئله تا مدتها آنها را به خودشان مشغول نموده و برنامههای فشار و آزار تا مدتی به تأخیر میافتد.
از این قاعده همیشگی در حکمرانی میتوان استفاده کرد
این صورت مسئله و قاعده حکومتی میتواند در تغییراتی از جنس تغییر رؤسای جمهوری در آمریکا و هر جای دیگری قابل بررسی باشد و چنانچه برنامهریزان استراتژیک و اجرایی کشور افرادی مستقل و عمیق و بصیر باشند، میتوانند از این رهگذر، رخنه (و نه وابستگی و دلخوش نمودن) در سیاستهای شیطانی دشمن ایجاد نمایند.
تکملهای برای تأمل!
با توجه به آنچه در مقاله فوق خواندیم، چند نکته گفتنی است:
۱. این مقاله، درصدد ارائه یک نگاه جدید و قاعده کلی در نوع مواجهه با حوادثی مانند تغییر روسای جمهور حکومت مستکبر آمریکا است که نیاز به مصداقیابی و عینیتبخشی در زمان حاضر دارد. بهویژه اینکه دولت و حاکمیت در زمان حال دارای پیچیدگی خاصی است.
۲. آمریکا نماد دولت استکبار و نقطه مرکزی آن در ظاهر است. البته هسته اصلی آن صهیونیزم جهانی است. این یعنی در ماهیت این دولت استکباری که تجسم و تجسد شیطان است به هیچ روی تفاوتی حاصل نخواهد شد.
۳. تغییرات رؤسای جمهور در طول سالیان مختلف اما؛ برای چند صباحی فرصتهایی را پدید میآورد. لکن این فرصتها برای غربگرایان و شیفتگان غرب نیست، زیرا آنان مهارت عجیبی در تبدیل فرصتها به تهدید دارند. این فرصتهای کوتاه و مقطعی به شرط برنامهریزی هوشمندانه میتواند زمان مناسبی برای بازنگری در نقاط قوت و ضعف موجود در سیاستها و اقدامات جبهه حق باشد. شرط اصلی آن دریافت درست و باور عمیق به رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی بهویژه در کاربستِ دیپلماسی عزت، حکمت و مصلحت در حوزه روابط بینالملل است.
۴. یکی از راههای استفاده از این فرصت، در زمان کنونی و در پسا انتخابات ۲۰۲۰، شناخت عمیق از تفاوتهای دو حزب مطرح است. مثلاً این نکته که کسی مانند جو بایدن امتدادِ اوباماست که به زعم خود به دنبال «آمریکای مقتدر» بود در مقابل او ترامپ است استمرار جرج بوش است که با نگاهِ کاسبکارانه خود در پی «آمریکای ثروتمند» بود.
۵. طراحی سناریوهای مواجهه با این تفکرات متفاوت، کار یک تیم انقلابی و مطمئن به وعدههای الهی و باورمند به نگاه رهبری انقلاب است. این چیزی است که با یک دولت حزباللهی و انقلابی، تحقق پیدا خواهد کرد. باید برای استقرار چنین دولتی، گفتمان مناسب و نفوذکننده و پیش برنده در عمق جامعه را یافت و بر اساس آن حرکت کرد.
موسی نجفی
انتهای پیام/